شماره گیری
تازه گی ها شماره ها واعداد رو کامل یادگرفتی وشمارهی خونهی مامان جون ایناروهم حفظ شدی.حالا هروقت دلت برا هرکدوم یه کوچولودلت تنگ میشه فوری زنگ میزنی وباهاشون صحبت می کنی. البته اگه شمارهی جایی رو هم بلدنباشی به مامان میگی تاشمارشون رویکی یکی بگه تا توشماره بگیری. ...
نویسنده :
آبجی
21:16
یک روز گردش
این خروس هم خیلی خوشگله مگه نه؟ وقت رفتنی از جاهای شیب داربالا میرفتی اصلا انگار نه انگار اونجاها پله ای هم هست هی داشتی میرفتی بالاتر وهی لیز میخوردی اخرش خودتو به مامان رسوندی وبه اشتباهت پی بردی. ...
نویسنده :
آبجی
21:49
بدون عنوان
بدون عنوان
تولد
سلام. داداش گلم بیست ودوم خرداد تولدمنه،بعداز پنج روزهم توقدم به این دنیا گذاشتی. قراربودمیانگین بگیریم وبیست وچهارمش تولدبگیریم ولی چون تو خیلی عجولی تصمیم گرفتیم باهم روز تولد من جشن کوچولوی خانوادگی بگیریم. یه کیک کوچولو گرفتیم وباهم شب یه جشن خانوادگی گرفتیم منم عکسای زیادی از گرفتم ولی متاسفانه فرداش که داشتم عکساروبه کامپیوتر انتقال میدادم دستم خوردوخیلی از عکسای نازت پاک شد ولی خداروشکر که لااقل چندتا از عکسات موند. اینم کیک تولد اینم چشمای کیک فوت کردن شمع بالاخره اینم کادوی ما تا یادم نرفته ...
نویسنده :
آبجی
15:45
بدون عنوان
بدون عنوان
بدون عنوان
سلام داداشی بالاخره امتحانات تموم شد. داداشی تودوساله به مهدکودک میری دوستای خیلی زیادی ام تو مهدتون پیداکرده بودی. ولی اردیبهشت هرکاری کردیم نرفتی نمیدونیم چر ولی خب نرفتی هر روز یه بهانه می اوردی. خلاصه نرفتی ونتونستی نوجشن فارغ التحصیلی شرکت کنی. خاله اینا خودشون مهد دارن بهتر بگم خاله پنج سالیه یه مهدکودک باز کرده. توکه نتونستی به جشن خودتون بری خاله گفت جشن امسال بیا جشن مهدما.خلاصه رفتی اونجا. اینم عکسه کارت دعوت مهدکودک خاله: راستی ادرس وبلاگ مهدکودک خاله تولینک دوستان هستش. سربزنین. ...
نویسنده :
آبجی
16:10